-
[ بدون عنوان ]
9 آبان 1386 11:23
آیا گاوها پس از مرگ به بهشت میروند؟ الاغها چهطور؟ حورالعین به آنها هم میرسد؟ فقط مخصوص برادران...ی ... است. من هیچ نیستم. من فقط یک پیامبرام. نه کور و نه کر گوگوری مگوری عایشه ردای پروانهایاش را رها کرد، از پایان هفته دستورات شدیدتر شدند. من فقط یک پیامبرام. نه کور و نه کر، تنها مدیومی برای انتقال. تعداد...
-
امید مراد
5 آبان 1386 09:18
۱- بعضی وقتها فارغ از تظاهر بیرونی یک اعتقاد درونی، ولو به قول نرغال شایع و ننرپسند و بهرغم انکار ظاهری و نفی توأم با جذب، هدف اصلی مریدپروریست. حال جذب حاشیهاش بماند برای دوستانٍ ذویالاختیار.
-
A Posteriori Reasoning
26 مهر 1386 23:04
Assumptions 1. To make god laugh, tell him your plans * 2. Making god laugh would make WOLAND angry 3. Making WOLAND angry may cause in horrible results Consequence Tell your plans to WOLAND Suggestion Ask WOLAND anything you desire * Mexican proverb
-
WOLAND
20 مهر 1386 23:07
عزازیل فریاد زد: «پس آتش! آتش. آغاز و فرجام همه چیز آتش است!» بسوز، ای گذشته بسوز. بسوز، ای رنج و سختی بسوز!
-
something wicked this way comes
25 شهریور 1386 13:34
باران نم نم خواهد بارید و بوی خاک برخواهد خاست و پرستوها نغمهخوان به پرواز درمیآیند؛ غوکها در آبگیرها میخوانند و درختهای آلوی وحشی در مِهی لرزان غوطهورند؛ سینهسرخها جامهی آتشین به تن میکنند و بر پرچینها نغمه سر میدهند؛ هیچکدام از جنگ آگاه نخواهند شد برای هیچکدام اهمیت ندارد که جنگ به پایان برسد. برای...
-
الف لام میم
24 شهریور 1386 13:31
خیلی وقتها خیلی چیزها هست، بخواهیم یا نه؛ بتوانیم توجیهاش کنیم یا نه؛ تکرارپذیر باشند یا نه. فقط هستند و تکرار گاه و بیگاهشان آدم را به شک میاندازد که آیا واقعا نخهای عروسک خیمهشب بازی به جایی در آسمان میرسند؟ یا فقط وقایع منظمی که در شرایط مشابه تکرارپذیراند را باید جدی گرفت؟
-
butterfly effect
17 شهریور 1386 13:13
سلام تو غبار سرتوشتم توی مرگ سرخ عشقم توی جاده خشک خاموش تو دل عاشق بی هوش همه جا میگم با فریاد منم اون مثال فرهاد تشنه وقار عشقم زنده با شرار عشقم سلام دخترکی هستم تنها و بی همنفس ،کلبه ای ساخته ام در این بیشه ،میخواهم با قدوم خود این کلبه را نورانی کنید منتظر بارزدید شما از وبلاگ پروانه وار...
-
مظنونین همیشگی
9 شهریور 1386 22:50
بزرگترین فریب شیطان این بود که این باور را بهوجود آورد که وجود ندارد.
-
صلدین چمچا
30 مرداد 1386 15:02
· وقتی سرنوشت دشمن به دستاَت میافتد، چه میکنی؟ سازش تنها ضعف را اغوا میکند، حال آنکه چنین فرصتی در خور آزمایش اقویاست. · آیا ممکن است بدی هرگز به تمامیت نرسد و پیروزیِ آن هر چند شگفتانگیز، تمام و کمال نباشد؟
-
Horniness
27 مرداد 1386 10:14
دارم به یقین میرسم که همه چیز لیبیدو است. نیروی محرک تمام فعالیتهای فوق برنامهی انسانی. هر چیزی که فقط اندکی از چارچوب بیرون باشد، حتما یک سرش وصل است به لیبیدو. بنده خدا عاصی، از اولش هم همینو میگفت.
-
sunt lacrimae rerum
16 مرداد 1386 15:06
هیچکس نمیتواند دربارهی زخم درونی، با ملاک قراردادن اندازه و شکل ظاهری و بیرونی آن قضاوت کند.
-
genuflexion
13 مرداد 1386 20:15
خیر الامور اوسطها. برای طناب -طیفهای دوگانه- کار ساده است؛ اما وسط دایره کجاست؟
-
silencio
11 مرداد 1386 05:50
" جهان به راه خود میرود " همان سادهگی بزدلانه، ولو مذهبیِ اعتقاد به طیفهای دوگانه است : اختیار و جبر، خیر و شر . هر ریسمانی لزوما سر دیگری هم دارد.
-
راتبه
10 مرداد 1386 03:35
صبح زود، رفتنا، بوسیدش و دمِ گوشش گفت: تنگِ آبِ یخچالو پرش کن. عصری، دزدکی رفت سر یخچال. تنگ آبِ خالی، هنوز توی یخجال بود. - شربت میخوری جونم، یا چایی؟ - چایی میخوام خانومی . صبر میکنم تا دم بکشه.
-
ُXantippe
9 مرداد 1386 10:43
بدیل آنچه هستیم؛ آنچه میخواهیم باشیم است یا به سادهگی آنچه نیستیم؟
-
سائق
8 مرداد 1386 10:29
یوزان دیریست در قلادهی باسمهها و مرتها به اختیار آوردهاندام. صید شدهام در عین " اعتماد به نفس ". اگر ها را بردار برادر، نمیدوند و نمیدوانندام.
-
دوازده ساعت و سه روز و یک ماه و دو سال
22 اردیبهشت 1386 10:37
و این نمایشگاه کوفتی که فقط به درد به چاپ بیست و ششم رسوندن دالان بهشت می خوره. و منی که حالا باید فکر کنم تا یادم بیاد که کدوم کتاب مال بوتزاتی بود و کدوم مال کالوینو.
-
سیستمهای دو دسته خره یا چهل خوانیهای یک مرده
16 اسفند 1384 14:54
دوباره یکی که نمیدانست چهرا به خندههایش نمیخندم، تو را و جوکی را که زمانی گفته بودی، برایم زنده کرد... اسماعیل
-
برای تو که دوری
12 اسفند 1384 02:18
اینها برای توست... کمتر از ۱۲ ساعت به تعیین سرنوشتمان مانده... عزیز؛ سربلندمان کن.
-
رخصت
9 مرداد 1384 20:35
فکرهایم به آرزوهایم بدل شدند و نسخهی آرزوها را هم از پیش پیچیده بودند. دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
-
زندهام
21 تیر 1384 01:15
برایم شعر بخوان؛ حرف بزن؛ بنویس؛ بخند؛ فریاد بزن و زنده باش. ۸۴/۴/۱۹ ساعت ۱۰:۴۰ شب منو بیخیال؛ شما رو یاد چی میندازه؟
-
آلاتورکا
27 فروردین 1384 12:54
آدم وقتی نمیتواند به چیزی که میخواهد دست یابد، درست نیست به یک درجه پستتر از آن ـ هم ـ قناعت کند.نه، این چیز بسیار رقتانگیزیست. تریسترام شندی،لارنس استرن،ابراهیم یونسی،جلد اول ص۶۲
-
بازماندهی روز*
11 اسفند 1383 16:13
یکی میگفت اینقدر به گذشته نگاه نکن.بهترین قسمت روز، شب است. * عنوان رمانی از کازوئو ایشیگورو ترجمهی نجف دریابندری نشر کارنامه
-
توبه کنند بشکنی
24 بهمن 1383 11:37
دستانم را به غیر از قلبم بدان.
-
دل بنهند بر کنی
19 بهمن 1383 12:01
نیستی و مزهی عسل را فراموش کردهام.
-
حکیمانهی نمیدانم چندم.
15 بهمن 1383 12:08
ابدیتات را بساز و راهات را به سوی آن. مده ای حکیم پندم که به کار در نبندم
-
دوباره...ما
26 دی 1383 16:07
چه غم از خشکسالی! وقتی من در درونم چشمهی آبی رنگی میآفرینم. برف بدون درخشش. چه غم؟ وقتی من در قلبم آتش سرخی میافروزم چه غم از عشق انسانها؟ وقتی من عشق را به جاودانهگی در روحم میآفرینم. < خوان رامون خیمهنس>
-
رمضانیه
9 آبان 1383 13:28
به من که فکر میکنی عصبی میشوی و عصبی که بشوی معدهات درد میگیرد و معدهات که درد بگیرد دهانت ... بوی دهانت را دوست دارم.
-
ولادیمیر
26 شهریور 1383 13:30
حرف نمی زنم تا بوی الکل دهانم را نشنوی تا مجبور نشوی بگویی که بوی الکل دهانت را هنگام بوسیدنت دوست دارم.
-
جلالالدین
10 تیر 1383 13:47
دم هر ماده خری همچو خران بوی مکن.