آیا گاوها پس از مرگ به بهشت میروند؟ الاغها چهطور؟ حورالعین به آنها هم میرسد؟ فقط مخصوص
برادران...ی ... است.
من هیچ نیستم. من فقط یک پیامبرام. نه کور و نه کر
گوگوری مگوری
عایشه ردای پروانهایاش را رها کرد، از پایان هفته دستورات شدیدتر شدند.
من فقط یک پیامبرام. نه کور و نه کر، تنها مدیومی برای انتقال.
تعداد مومنان سالخوردهای که از شدت راه و سختی دستورات عایشه رو به موت بودند، هر روز بیشتر میشد.
تهدید جدید: بین ولند و اقیانوس یکی را انتخاب کنید.
الان اگر بود، فرض که در روستایی دور و غریب و بسته، تنها به این علت که پروانههای رنگی همهجا به دنبال دخترکی بیچیز و زیبا حرکت میکنند، وی میتوانست دعوی پیغمبری کند، و از آن بیشتر، دعوی نجاتبخشی.
زان که گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس
چو بنشینند در بندند
چو بنشانند بگریزند
چو برخیزند
تلوتلو میخورند
چون مستاند
وه چه بیرنگ و بینشان است تداعی
و چه شکوهمند است رها کردن
حتی انگشت بر واژه
واژه در ذهن
ذهن از تلوتلو خوردن
ریتم
دام دیم دوم
ذ ه ن
چه امن و عیشیست
حالا
.
به قول دوستان کلاسیکمان
خانه تکانی مبارک آرش
قالبت زیباست ای زیباپسنت
گاوها را تا بهشت نخواهند برد. فی بالا. شما بگو نر است حکم به دوشیدن خواهد بود. در مورد پروانه به شدت در تلهپاتی هستیم. یک چند وقتی است که تاثیرات مشترکی را میبینم در وب اطراف. برایم خیلی جالب شده. چند مفهوم را اصلا بیخیال شدهام از بس نوشته شده. میشود فکر کرد. اگر اینطور است خب لابد یک سر ریش مفهوم را میشود ردیابی کرد و خوب است با سه امتیاز. 121 در مورد حلقههایش میگفت. فکر کنم در کامنتها بود. کار به جاهای باریک نکشد خوب است. ببین نزدیکی چیزها بعضا مشکل زاست. آدمها یا مفاهیم آدمها مثلا. من شکل دایره، یکی پروانه و دیگری گاو سخنگو. با اندود طلایی و دهانی به شکل مااای ناقص با مقطع دایره یا مثل حرکت دایره قبل از پیله پروانه مادر.
با توجه به نصیحت هوشمندانهای که چند روز پیش داشتی: پیرامون چند لحظه برخاستن و قدم زدن در بین نشستن... ضمن مشورت و موافقت دوستان هماکنون ایستاده عیش و عایشه را به هم میزنیم و به همین خاطر احتمال تلو تلو خوردن را بسیار بسیار کم کردهایم. جای شما خالی
ما در میم اول تبادل به گِل نشسته ایم حضرات
هرچند تبادل با "ت" شروع میشود و ما تواتر و تناوب حروف را هم از کف نهاده ایم نیز
ذ ه ن ماءمن و معایش من حسادت می ورزم
دیشب مرا به سربازی می بردند. آنهم اینکه باید بر میگشتم دبیرستان سر کلاس می نشستم به جای سربازی. با این سن با بچه های همسن دوره دبیرستان. یعنی با ۱۵ سال اختلاف سن. تازه مدیر مدرسه که از قضا آن زمان هم مدیرمون بود و الآن سالهاست بازنشسته شدخ می گفت باید ریش بزیمو بزنم بدآموزی داره. خودشان میبرند سر کلاس به جای سربازی و خودشان دستور میدهند. حالا ما دهنمان کف کرده بود که آقا من هم دیپلم دارم و هم پایان خدمت. ولی یه نخودفرنگی ۱۵-۱۶ ساله که مسئول این کار بود میگفت اکه این مشکلو حل نکنی نمیذاریم مدرکتو بدان. پس بلاد خارجه بی بلاد خارجه. همه این دودها از تنور ن ر غ ا ل بلند میشود غلط نکنم
من که خود فکر کنم گاوم
خیلی دوس دارم یه حوری بهم بدن تا بخای بهش برسی باید دو روز راه بری